هدایت بلقیس (قرآن)از مصادیق هدایتیافتگان با توجه به آیات قرآن، بلقیس است. ۱ - هدایت با احضار تختاستفاده سلیمان علیهالسلام از احضار تخت بلقيس به صورت خارقالعاده جهت هدایت وى: «انّى وجَدتُ امرَاةً تَملِكُهُم واوتِيَت مِن كُلّ شَىءٍ ولَها عَرشٌ عَظيم • وجَدتُها وقَومَها يَسجُدونَ لِلشَّمسِ مِن دونِ اللَّهِ وزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيطنُ اعملَهُم فَصَدَّهُم عَنِ السَّبيلِ فَهُم لا يَهتَدون • قالَ الَّذى عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الكِتبِ انا ءاتيكَ بِهِ قَبلَ ان يَرتَدَّ الَيكَ ... طَرفُكَ فَلَمّا رَءاهُ مُستَقِرًّا عِندَهُ قالَ هذا مِن فَضلِ رَبّى لِيَبلُوَنى ءَاشكُرُ ام اكفُرُ ومَن شَكَرَ فَانَّما يَشكُرُ لِنَفسِهِ ومَن كَفَرَ فَانَّ رَبّى غَنىٌّ كَريم • قَالَ نَكّروا لَها عَرشَها نَنظُر اتَهتَدى ام تَكونُ مِنَ الَّذينَ يَهتَدون؛من زني را ديدم كه بر آنها حکومت ميكند و همه چيز در اختيار داشت (مخصوصا) تخت عظيمي دارد.(اما) من او و قومش را ديدم كه براي غير خدا - خورشید - سجده ميكنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان زينت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدايت نخواهند شد.(اما) كسي كه دانشي از كتاب (آسماني) داشت گفت، من آنرا پيش از آنكه چشم بر هم زني نزد تو خواهم آورد! و هنگامي كه (سليمان) آنرا نزد خود مستقر ديد گفت اين از فضل پروردگار من است تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا ميآورم يا كفران ميكنم ؟(سليمان) گفت تخت او را برايش ناشناس سازيد به بينم آيا متوجه ميشود يا از كساني است كه هدايت نخواهند شد. » در احتمالى، مقصود از «أتهتدى» هدايت بلقيس به توحید، ایمان و نبوت سليمان علیهالسلام به وسيله احضار تخت بلقيس به صورت خارقالعاده است. ۲ - هدایت با امور خارقالعادههدايت بلقيس، با ديدن كارهاى شگفتانگيز از سليمان علیهالسلام: «انّى وجَدتُ امرَاةً تَملِكُهُم واوتِيَت مِن كُلّ شَىءٍ ولَها عَرشٌ عَظيم • وجَدتُها وقَومَها يَسجُدونَ لِلشَّمسِ مِن دونِ اللَّهِ وزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيطنُ اعملَهُم فَصَدَّهُم عَنِ السَّبيلِ فَهُم لا يَهتَدون • قَالَ نَكّروا لَها عَرشَها نَنظُر اتَهتَدى ام تَكونُ مِنَ الَّذينَ لا يَهتَدون • فَلَمّا جاءَت قيلَ اهكَذا عَرشُكِ قالَت كَانَّهُ هُوَ واوتينَا العِلمَ مِن قَبلِها وكُنّا مُسلِمين • قيلَ لَهَا ادخُلِى الصَّرحَ فَلَمّا رَاتهُ حَسِبَتهُ لُجَّةً وكَشَفَت عَن ساقَيها قالَ انَّهُ صَرحٌ مُمَرَّدٌ مِن قَواريرَ قالَت رَبّ انّى ظَلَمتُ نَفسى واسلَمتُ مَعَ سُلَيمنَ لِلَّهِ رَبّ العلَمين؛ من زني را ديدم كه بر آنها حكومت ميكند و همه چيز در اختيار داشت (مخصوصا) تخت عظيمي دارد.(اما) من او و قومش را ديدم كه براي غير خدا - خورشيد - سجده ميكنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدايت نخواهند شد.(سليمان) گفت تخت او را برايش ناشناس سازيد به بينم آيا متوجه ميشود يا از كساني است كه هدايت نخواهند شد. هنگامي كه او آمد گفته شد آيا تخت تو اينگونه است ؟ (در پاسخ) گفت: گويا خود آن است! و ما پيش از اين هم آگاه بوديم و اسلام آورده بوديم!.به او گفته شد داخل حياط قصر شو، اما هنگامي كه نظر به آن افكند پنداشت نهر آبي است و ساق پاهاي خود را برهنه كرد (تا از آب بگذرد اما سليمان) گفت (اين آب نيست) بلكه قصري است از بلور صاف، (ملکه سبا) گفت پروردگارا! من به خود ستم كردم، و با سليمان براي خداوندي كه پروردگار عالميان است اسلام آوردم. » در احتمالى، مقصود از «أتهتدى» هدايت بلقيس به توحيد، ايمان و نبوّت سليمان علیهالسلام به وسيله احضار تخت بلقيس به صورت خارقالعاده است. ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۳، ص۱۱۰، برگرفته از مقاله «مصادیق هدایتیافتگان (بلقیس)». |